رفتن به نوشتهها
۱۳
۱۱در خاتمه، ای برادران، شاد باشید؛ احیا شوید؛ پند گیرید؛ همرأی باشید؛ و در صلح و صفا زندگی کنید، که خدای محبت و صلح و صفا با شما خواهد بود. ۱۲یکدیگر را به بوسهای مقدّس سلام گویید.۱۳همۀ مقدّسان، شما را سلام میفرستند. ۱۴فیض خداوندْ عیسی مسیح، محبت خدا و رفاقت روحالقدس با همۀ شما باد.
دوم قرنتیان۱۳: ۱۴ـ۱۱
۱۳
این سوّمین بار است که به دیدارتان میآیم. «هر سخنی با گواهیِ دو یا سه شاهد ثابت خواهد شد.»۲من در دیدار دوّم خود، کسانی را که در گذشته مرتکب گناه شده بودند، و نیز هرکس دیگر را هشدار دادم و اکنون نیز در غیاب خود باز هشدار میدهم که وقتی نزدتان بیایم، بر کسی آسان نخواهم گرفت.۳زیرا شما حجّت میخواهید بر اینکه مسیح در من سخن میگوید. او در قبال شما ضعیف نیست، بلکه در میان شما تواناست.۴زیرا هرچند در ضعف بر صلیب شد، امّا به قدرت خدا زیست میکند. به همینسان، ما نیز در او ضعیفیم، امّا با او در قبال شما به قدرت خدا زیست خواهیم کرد. ۵خود را بیازمایید تا ببینید آیا در ایمان هستید یا نه. خود را محک بزنید. آیا درنمییابید که عیسی مسیح در شماست؟ مگرآنکه در این آزمایش مردود بشوید!۶و امیدوارم پی ببرید که ما مردود نشدهایم.۷دعای ما به درگاه خدا این است که مرتکب خطایی نشوید؛ نه تا معلوم شود که ما از آزمایش سرافراز بیرون آمدهایم، بلکه تا شما آنچه را که درست است، انجام دهید، حتی اگر به نظر آید که ما مردود شدهایم.۸زیرا نمیتوانیم هیچ عملی برخلاف حقیقت انجام دهیم، بلکه هرآنچه میکنیم برای حقیقت است.۹زیرا هرگاه ما ضعیف باشیم و شما قوی، موجب شادیمان خواهد بود، و دعای ما این است که شما احیا شوید.۱۰به همینخاطر، در غیابم این مطالب را به شما مینویسم تا وقتی نزدتان آمدم، مجبور نباشم از اقتدار خود با شدتعمل استفاده کنم، اقتداری که خداوند نه برای ویران کردن، بلکه برای بنا به من داده است.
دوم قرنتیان۱۳: ۱۰ـ۱
۱۲
۱۱همچون بیفهمان رفتار کردهام! شما ناگزیرم کردید. میبایست مورد ستایشتان باشم، چراکه هرچند هیچم، امّا از آن «بزرگرسولان» چیزی کم ندارم.۱۲نشانههای رسالت، در نهایت بردباری در میان شما بهظهور رسید، با آیات و عجایب و معجزات.۱۳در قیاس با سایر کلیساها، چه اجحافی در حق شما شد، جزاینکه هرگز باری بر دوشتان نبودهام؟ برای این بدی که در حق شما کردم، مرا ببخشید! ۱۴اکنون آمادهام برای بار سوّم به دیدارتان بیایم، و باری بر دوشتان نخواهم بود. زیرا نه اموال شما، بلکه خودتان را میخواهم. چراکه فرزندان نیستند که باید برای والدین خود بیندوزند، بلکه والدین برای فرزندان خود میاندوزند.۱۵پس من با شادی بسیار هرچه دارم در راه جانهای شما خرج خواهم کرد و حتی جان خود را نیز دریغ نخواهم داشت. اگر من شما را بیشتر دوست میدارم، آیا شما باید مرا کمتر دوست بدارید؟ ۱۶امّا حتی اگر بپذیرید که خود بر دوش شما باری نبودهام، لابد میگویید چون شخصی مکّار هستم، باید بهنحوی از شما بهرهبرداری کرده باشم.۱۷آیا بهواسطۀ آنان که نزدتان فرستادم از شما سوءاستفاده کردم؟۱۸من تیتوس را برآن داشتم که نزد شما بیاید و برادرمان را نیز همراهش فرستادم. آیا تیتوس از شما سوءاستفاده کرد؟ آیا ما نیز به همین شیوه رفتار نکردیم و همین رَویّه را در پیش نگرفتیم؟ ۱۹آیا تا اینجا بر این تصور بودهاید که میکوشیم در برابر شما از خود دفاع کنیم؟ ما در حضور خدا و همچون کسانی سخن میگوییم که در مسیحاند، و هرآنچه میکنیم، ای عزیزان، برای بنای شماست.۲۰زیرا بیم آن دارم که نزدتان بیایم و شما را آنگونه که انتظار دارم، نبینم، و شما نیز مرا چنان که انتظار دارید، نبینید. بیم آن دارم که در میان شما جدال، حسد، خشم، خودخواهی، افترا، غیبت، غرور و بینظمی ببینم.۲۱و نیز بیم آن دارم که چون نزد شما آیم، خدا بار دیگر مرا در حضور شما فروتن سازد و من بهخاطر برخی که در گذشته گناه کرده و از ناپاکی، بیعفتی و عیاشی خود توبه نکردهاند، اندوهگین شوم.
دوم قرنتیان۱۲: ۲۱ـ۱۱
۱۲
میباید که فخر کنم؛ هرچند سودی از آن حاصل نمیشود، ادامه میدهم و به رؤیاها و مکاشفات خداوند میپردازم.۲شخصی را که در مسیح است، میشناسم که چهارده سال پیش به آسمان سوّم ربوده شد. نمیدانم با بدن به آسمان رفت یا بیرون از بدن، خدا میداند.۳و میدانم که به فردوسْ بالا برده شد – با بدن یا بیرون از بدن، خدا میداند -۴و چیزهای وصفناشدنی شنید، که سخنگفتن از آنها بر انسان جایز نیست.۵من به چنین شخصی فخر میکنم. امّا دربارۀ خود، جز به ضعفهایم فخر نخواهم کرد.۶حتی اگر بخواهم فخر کنم، بیفهم نخواهم بود، زیرا حقیقت را بیان میکنم. امّا از این کار میپرهیزم تا کسی مرا چیزی بیش از آنچه در من میبیند و از من میشنود، نپندارد. ۷امّا برای اینکه عظمت بیاندازۀ این مکاشفات مغرورم نسازد، خاری در جسمم به من داده شد، یعنی عامل شیطان، تا آزارم دهد و مرا از غرور بازدارد.۸سه بار از خداوند تمنا کردم آن را از من برگیرد،۹امّا مرا گفت: «فیض من تو را کافی است، زیرا قدرت من در ضعف بهکمال میرسد.» پس با شادی هرچه بیشتر به ضعفهایم فخر خواهم کرد تا قدرت مسیح بر من قرار گیرد.۱۰از همینرو، در ضعفها، دشنامها، سختیها، آزارها و مشکلات، بهخاطر مسیح شادمانم، زیرا وقتی ناتوانم، آنگاه توانایم.
دوم قرنتیان۱۲: ۱۰ـ۱
۱۱
۱۶باز میگویم: کسی مرا بیفهم نپندارد. امّا اگر چنین میکنید، دستکم مرا چون شخصی بیفهم بپذیرید، تا بتوانم اندکی فخر کنم.۱۷وقتی اینچنین با اطمینان از فخر خود میگویم، نه از جانب خداوند، بلکه از سَرِ بیفهمی است.۱۸از آنجا که بسیاری به طریق دنیایی فخر میکنند، من نیز فخر خواهم کرد.۱۹زیرا شما بیفهمان را شادمانه تحمل میکنید، چراکه خود البته بس فهیم هستید!۲۰حقیقت این است که شما حتی کسانی را که شما را بندۀ خود میسازند، یا از شما بهره میکشند، یا شما را مورد سوءاستفاده قرار میدهند، یا بر شما ریاست میکنند، یا به صورتتان سیلی میزنند، بخوبی تحمل میکنید.۲۱با کمال شرمندگی باید اقرار کنم که ما ضعیفتر از آن بودهایم که قادر به چنین کارهایی باشیم! اگر کسی به خود اجازه میدهد به چیزی فخر کند – باز هم همچون بیفهمان سخن میگویم – من نیز به خود اجازه میدهم به آن فخر کنم.۲۲آیا عبرانیاند؟ من نیز هستم! آیا اسرائیلیاند؟ من نیز هستم! آیا از نسل ابراهیماند؟ من نیز هستم!۲۳آیا خادم مسیحاند؟ چون دیوانگان سخن میگویم – من بیشتر هستم! از همه سختتر کار کردهام، به دفعات بیشتر به زندان افتادهام، بیش از همه تازیانه خوردهام، بارها و بارها با خطر مرگ روبهرو شدهام.۲۴پنج بار از یهودیان، سی و نه ضربه شلاق خوردم.۲۵سه بار چوبم زدند، یک بار سنگسار شدم، سه بار کشتی سفرم غرق شد، یک شبانهروز را در دریا سپری کردم.۲۶همواره در سفر بودهام و خطر از هرسو تهدیدم کرده است: خطرِ گذر از رودخانهها، خطرِ راهزنان؛ خطر از سوی قوم خود، خطر از سوی اجنبیان؛ خطر در شهر، خطر در بیابان، خطر در دریا؛ خطر از سوی برادران دروغین.۲۷سخت کار کرده و محنت کشیدهام، بارها بیخوابی بر خود هموار کردهام؛ گرسنگی و تشنگی را تحمل کردهام، بارها بیغذا ماندهام و سرما و عریانی به خود دیدهام.۲۸افزونبر همۀ اینها، بارِ نگرانی برای همۀ کلیساهاست که هرروزه بر دوشم سنگینی میکند.۲۹کیست که ضعیف شود و من ضعیف نشوم؟ کیست که بلغزد و من نسوزم؟ ۳۰اگر میباید فخر کنم، به چیزهایی فخر خواهم کرد که ضعف مرا نشان میدهد.۳۱خدا، پدر خداوندْ عیسی، که او را جاودانه سپاس باد، میداند که دروغ نمیگویم.۳۲در دمشق، حاکمِ منصوبِ شاهْ حارِث، نگهبانانی بر شهر گماشت تا گرفتارم کنند.۳۳امّا مرا در زنبیلی، از پنجرهای که بر حصار شهر بود، پایین فرستادند و اینگونه از چنگش گریختم.
دوم قرنتیان۱۱: ۳۳ـ۱۶
۱۱
امیدوارم اندک حماقتی را در من تحمل کنید، و چنین نیز کردهاید!۲من غیرتی خدایی نسبت به شما دارم، زیرا شما را به یک شوهر، یعنی مسیح، نامزد ساختم، تا همچون باکرهای پاکدامن به او تقدیمتان کنم.۳امّا بیم دارم همانگونه که حوا فریب حیلۀ مار را خورد، فکر شما نیز از سرسپردگی صادقانه و خالصی که به مسیح دارید، منحرف شود.۴زیرا اگر کسی نزدتان بیاید و شما را به عیسای دیگری جز آن که ما به شما موعظه کردیم، موعظه کند، یا اگر روحی متفاوت با آن روح که دریافت کردید یا انجیلی غیر از آن انجیل که شنیدید به شما عرضه کند، به آسانی تحملش میکنید.۵امّا گمان نمیکنم من از آن «بزرگْرسولان» چیزی کم داشته باشم.۶شاید سخنوری ماهر نباشم، امّا در معرفت چیزی کم ندارم؛ این را بهکمال و از هرحیث به شما ثابت کردهایم. ۷آیا گناه کردم که با بشارتِ رایگانِ انجیلِ خدا به شما، خود را پست ساختم تا شما سرافراز شوید؟۸من با پذیرفتن کمک مالی، کلیساهای دیگر را غارت کردم تا بتوانم شما را خدمت کنم.۹و در مدت اقامتم بین شما، هرگاه به چیزی نیاز داشتم، باری بر دوش کسی ننهادم، زیرا برادرانی که از مقدونیه آمدند احتیاجات مرا برآوردند. و من به هیچروی باری بر دوشتان نبودهام و از این پس نیز نخواهم بود.۱۰به آن راستی مسیح که در من است قسم، که هیچکس در نواحی اَخائیه این فخر مرا از من نخواهد گرفت.۱۱آیا از آنرو چنین میگویم که دوستتان ندارم؟ خدا میداند که دوستتان دارم!۱۲و این رَویّۀ خود را ادامه خواهم داد تا فرصت را از فرصتطلبان بازستانم، از آنان که در صددند تا خود را در آنچه بدان فخر میکنند با ما برابر سازند. ۱۳زیرا چنینکسان، رسولان دروغین و کارگزارانی فریبکارند که خود را در سیمای رسولان مسیح ظاهر میسازند.۱۴و این عجیب نیست، زیرا شیطان نیز خود را به شکل فرشتۀ نور درمیآورد؛۱۵پس تعجبی ندارد که خادمانش نیز خود را به خادمان طریق پارسایی همانند سازند. سرانجامِ اینان فراخور کارهایشان خواهد بود.
دوم قرنتیان۱۱: ۱۵ـ۱
۱۰
من، پولُس، که در حضور شما «زبونم» امّا بهدور از شما «جسور»، با حلم و نرمش مسیح از شما استدعا دارم۲که بههنگام آمدنم نزد شما ناگزیر نباشم با کسانی که میپندارند ما با میزانهای این دنیا زندگی میکنیم، با جسارت بسیار عمل کنم.۳زیرا هرچند در این دنیا بهسر میبریم، امّا به روش دنیایی نمیجنگیم.۴چراکه اسلحۀ جنگ ما دنیایی نیست، بلکه به نیروی الهی قادر به انهدام دژهاست.۵ما استدلالها و هر ادعای تکبّرآمیز را که در برابر شناخت خدا قد علم کند ویران میکنیم و هر اندیشهای را به اطاعت از مسیح اسیر میسازیم.۶و در حالِ آمادهباش هستیم، تا آنگاه که اطاعت خودِ شما کامل شود، هر نااطاعتی را به مجازات رسانیم. ۷شما تنها به ظواهر مینگرید. اگر کسی اطمینان دارد که از آنِ مسیح است، باید در نظر داشته باشد که ما نیز به همان اندازه از آنِ مسیحیم.۸زیرا سرافکنده نخواهم شد حتی اگر اندکی بیش از اندازه به اقتداری که خداوند نه برای ویرانی بلکه برای بنای شما به من داده است، فخر کنم.۹نمیخواهم چنین به نظر آید که میکوشم با نامههای خود شما را بترسانم،۱۰زیرا بعضی میگویند: «نامههای او وزین و قوی است، امّا حضورش ضعیف و بیانش رقّتانگیز.»۱۱آنان که چنین میگویند باید بدانند که هرآنچه در غیاب خود در نامههامان میگوییم، همان را بههنگام حضور، به عمل خواهیم آورد. ۱۲ما جرأت نمیکنیم خود را از زمرۀ کسانی بشماریم یا با کسانی قیاس کنیم که خودستایند. چه نابخردانه است که آنان دربارۀ خویشتن با میزانهای خودشان قضاوت میکنند و خود را با خود میسنجند.۱۳ولی ما نه بیش از حدِ مجاز، بلکه در حدودی فخر میکنیم که خدا برایمان معین کرده است، حدودی که شما را نیز دربر میگیرد.۱۴ما از حدود خود پا فراتر نگذاشتهایم، چنانکه گویی هرگز نزد شما نیامده باشیم. زیرا نخستین کسانی بودیم که انجیل مسیح را به شما رساندیم.۱۵ما با فخر کردن به آنچه دیگران کردهاند، از حدود خود تجاوز نمیکنیم. امید ما این است که هرچه ایمان شما بیشتر رشد میکند، دامنۀ فعالیت ما در میان شما نیز گستردهتر شود،۱۶تا بتوانیم انجیل را در سرزمینهایی فراسوی شما بشارت دهیم. زیرا نمیخواهیم به کاری فخر کنیم که پیشتر، و آن هم در قلمرو شخصی دیگر انجام شده است.۱۷پس «هرکه فخر میکند، به خداوند فخر کند.»۱۸زیرا نه آن که خودستایی کند، بلکه آن که خدا او را بستاید، پذیرفته میشود.
دوم قرنتیان۱۰: ۱۸ـ۱
۹
۶بهیاد داشته باشید که هرکه اندک بکارد، اندک هم خواهد دروید، و هرکه فراوان بکارد، فراوان هم برخواهد داشت.۷هرکس همان قدر بدهد که در دل قصد کرده است، نه با اکراه و اجبار، زیرا خدا بخشندۀ شادمان را دوست میدارد.۸و خدا قادر است هر نعمت را برای شما بس فزونی بخشد تا در همهچیز همواره همۀ نیازهایتان برآورده شود و برای انجام هر کارِ نیکو، بهفراوانی داشته باشید.۹چنانکه نوشته شده: «او سخاوتمندانه بخشیده و به فقرا داده است،پارساییاش باقی میماند، تا به ابد.» ۱۰و او که بذر را برای کشاورز و نان را برای خوردن فراهم میسازد، بذرتان را مهیا ساخته، فزونی خواهد بخشید و محصول پارسایی شما را فراوان خواهد ساخت.۱۱آنگاه از هرحیث دولتمند خواهید شد تا بتوانید در هر فرصتی سخاوتمند باشید، و این سخاوت شما بهواسطۀ ما به سپاس خدا خواهد انجامید. ۱۲انجام این خدمت، نهتنها نیازهای مقدّسان را برآورده میسازد، بلکه بهصورت سپاسگزاریهای بسیار حتی بهسوی خدا سَرریز میشود.۱۳و بهخاطر مُهر تأییدی که این خدمت بر زندگی شما میزند، مردم خدا را برای اطاعتی که با اعتراف شما به انجیل مسیح همراه است، و نیز برای سخاوتی که در کمک به آنها و به همه نشان میدهید، تمجید خواهند کرد.۱۴آنان بهخاطر فیض عظیمی که خدا نصیبتان کرده، با علاقه و اشتیاق بسیار برای شما دعا خواهند کرد.۱۵سپاس بر خدا برای عطای وصفناپذیرش!
دوم قرنتیان۹: ۱۵ـ۶
۸
۱۶خدا را شکر میکنم که در دل تیتوس نیز نهاده است که همچون من به فکر شما باشد.۱۷زیرا او نهتنها تقاضای ما را پذیرفت، بلکه خود با اشتیاقِ بسیار، برای آمدن نزد شما پیشقدم شد.۱۸و ما همراه او برادری را میفرستیم که همۀ کلیساها او را بهخاطر خدمتش به انجیل میستایند.۱۹بعلاوه، او از سوی کلیساها انتخاب شده تا در انجام این کار خیر که برای جلال خدا و نشان دادن خیرخواهیمان خدمت آن را بر عهده گرفتهایم، همسفر ما باشد.۲۰ما بسیار مراقبیم که خدمت ما در گردآوری این هدیۀ سخاوتمندانه مورد انتقاد کسی قرار نگیرد.۲۱زیرا میکوشیم نهتنها در نظر خداوند، بلکه در نظر مردم نیز آنچه صحیح است انجام دهیم. ۲۲همراه این افراد، برادر خود را نیز میفرستیم که بارها اشتیاقش از راههای گوناگون بر ما ثابت شده، و اکنون اشتیاق او بهخاطر اطمینان بسیارش به شما حتی افزونتر نیز گردیده است.۲۳دربارۀ تیتوس باید بگویم که در خدمت به شما شریک و همکار من است؛ و دربارۀ برادرانمان نیز باید بگویم که فرستادگان کلیساها و جلال مسیحاند.۲۴پس محبت خود را در عمل به آنها ثابت کنید و نشان دهید که فخر ما به شما بیاساس نیست، تا همۀ کلیساها ببینند.
۹ نیازی نیست دربارۀ این خدمتِ به مقدّسان به شما بنویسم،۲زیرا از اشتیاقتان به یاریرساندن آگاهم و در این خصوص نزد ایمانداران مقدونیه به شما بالیدهام. بدیشان گفتهام که شما در ایالت اَخائیه از سال گذشته برای دادنِ هدیه آماده بودهاید. این شور و حرارت شما بیشترِ آنان را نیز به عمل برانگیخته است.۳امّا این برادران را میفرستم تا فخر ما به شما در این خصوص اشتباه از کار درنیاید، بلکه تا همانگونه که به ایشان گفتهام، آمادگی لازم را داشته باشید.۴زیرا اگر کسی از ایماندارانِ مقدونیه همراهم بیاید و دریابد که آماده نیستید، ما – و چقدر بیشتر خودتان – از اطمینانی که به شما داشتهایم، سرافکنده خواهیم شد.۵پس ضروری دانستم از برادران بخواهم که پیشاپیش به دیدارتان بیایند و تدارک هدیۀ سخاوتمندانهای را که وعده داده بودید، به اتمام رسانند. آنگاه این هدیه، هدیهای خواهد بود که نه با تنگچشمی، بلکه با گشادهدستی داده شده است.
دوم قرنتیان۸: ۲۴ـ۱۶ دوم قرنتیان۹: ۵ـ۱
۸
اکنون ای برادران، میخواهیم شما را از فیضی که خدا به کلیساهای مقدونیه عطا کرده است، آگاه سازیم.۲زیرا در همانحال که ایشان بهسبب زحماتی توانفرسا، در بوتۀ آزمایش قرار داشتند، از شادی بیحد و فقر بسیارشان، سخاوتی بیکران جاری گشت.۳چراکه در حد توان خویش – و من شاهدم که حتی بیش از آن – خود پیشقدم شده،۴با اصرار زیاد از ما خواهش کردند که در این خدمتِ به مقدّسان سهیم باشند.۵ایشان حتی بسیار بیش از انتظار ما عمل کردند، زیرا نخست خویشتن را به خداوند تقدیم داشتند، و سپس به ما نیز، بر طبق ارادۀ خدا.۶به همین جهت، از تیتوس خواستیم همانگونه که خود پیشتر قدمهای آغازین را در تدارک این عمل سخاوتمندانۀ شما برداشته بود، اکنون نیز آن را بهکمال رساند.۷پس چنانکه در همهچیز ممتازید – در ایمان، در بیان، در معرفت، در شور و حرارت بسیار، و در محبتتان به ما – پس در این فیضِ بخشندگی نیز گوی سبقت را بربایید. ۸این را به شما حکم نمیکنم، بلکه میخواهم خلوص محبتتان را در قیاس با شور و حرارت دیگران بیازمایم.۹زیرا از فیض خداوند ما عیسی مسیح آگاهید که هرچند دولتمند بود، بهخاطر شما فقیر شد تا شما در نتیجۀ فقر او دولتمند شوید. ۱۰پس نظر خود را در اینباره بیان میکنم، زیرا بهسود شماست: سال گذشته، شما نهتنها در انجام این کار خیر، بلکه در اشتیاق به انجام آن نیز پیشقدم بودید.۱۱پس اکنون کار خود را بهکمال رسانید، تا اشتیاقتان به این کار، انجام کامل آن را نیز، به فراخور توان مالیتان، در پی داشته باشد.۱۲زیرا اگر اشتیاق باشد، هدیۀ شخص مقبول میافتد، البته برحسب آنچه کسی دارد، نه آنچه ندارد. ۱۳زیرا خواست ما این نیست که دیگران در رفاه باشند و شما در فشار، بلکه خواهان برقراری مساواتیم،۱۴تا غنای شما در حال حاضر، کمبود آنان را برطرف کند، و روزی نیز غنای آنها کمبود شما را برطرف خواهد کرد. بدینسان مساوات برقرار خواهد شد،۱۵چنانکه نوشته شده است: «آن که زیاد گردآورد، زیاده نداشت، و آن که کم گردآورد، کم نداشت.»
دوم قرنتیان۸: ۱۵ـ۱